كار و تلاش در سيره امام على (ع)


 

نویسنده: سید حسین اسحاقی




 

درآمد
 

كار، جوهر آدمى است. با كار كردن، استعدادها و ظرفيت هاى وجودى انسان شكوفا مى شود. تمدن هاى عظيم بشرى نيز با همه تنوع و تفاوتشان، حاصل كار و تلاش بى امان و خستگى ناپذير آدميان است. بنابراين، كار را مى توان از دو جنبه بررسى كرد: نخست، از جنبه شخصى و تأثيرهايى كه بر روان و جسم فرد مى گذارد و ديگر، از جنبه اجتماعى و اثرپذيرى متقابل فرد و جامعه. كار ممكن است تأثير مثبت يا منفى بر جسم و جان انسان بگذارد و مى تواند به فرد منزلت اجتماعى ببخشد و توازن را ميان فرد انسانى و جامعه برقرار سازد.

ارزش كار در اسلام
 

اگر چه مفهوم كار كردن و ساختن، در نهاد و فطرت آدمى ريشه دارد، و مورد توصيه عقل است، ولى با اين حال، خداوند و انبيا و اولياى الهى براى تأكيد بيشتر و غفلت زدايى از وجود انسان ها، پيوسته انسان ها را به كار و كوشش فراخوانده و تشويق كرده اند. از همين روست كه قرآن مى فرمايد: »آدمى را جز حاصل كارش بهره اى نيست«. (نجم :39)
بر اساس آنچه در قرآن، عهدين و كتاب هاى تاريخى آمده است، بيشتر پيامبران به كارهايى چون: كشاورزى، زره سازى، نجارى و تجارت و... اشتغال داشته اند. حضرت ابراهيم و اسماعيل8 به دست خويش، خانه كعبه را بنا نهادند. حضرت نوح (ع) كشتى ساخت. حضرت موسى (ع) چوپانى كرد. حضرت عيسى (ع) طبابت مى كرد، حضرت داوود (ع) زره مى ساخت و حضرت محمد (ص) به چوپانى و تجارت مى پرداخت.
پيامبر اسلام (ص) آن گاه كه ويژگى هاى انسان مؤمن را براى حضرت على (ع) توصيف مى كند، با اشاره به صفت پركارى مى فرمايد: »اى على، پركارى از صفات مؤمن است.« همچنين آن حضرت مى فرمايد: »دوست دارم كه شخص براى تأمين مخارج خود، از حرارت آفتاب آزار ببيند«.
(مصطفى دلشاد تهرانى، اخلاق كارى در سيره نبى9، ص 20)
امروزه جامعه شناسان نيز به اهميت و ارزش كار توجه كرده و هر يك به نوعى آن را مورد تأييد و تأكيد قرار داده اند.

زياده روى در كار
 

بايد توجه داشت كه اسلام نمى خواهد انسان چنان غرق كار شود كه زمينه هاى روحى، روانى، اخلاقى و اجتماعى خود را به فراموشى بسپارد. البته »در اسلام بر فضيلت كار به خاطر كار آن گونه كه پروتستانيسم مى گويد، هيچ گونه تأكيدى وجود ندارد. در اسلام، كار در پرتو نيازهاى انسان و ضرورت برقرارى تعادل و آرامش در زندگى فردى و اجتماعى افراد يك فضيلت تلقى مى شود. وظيفه كار كردن جهت تأمين نيازهاى فرد و نيازهاى خانواده همواره كنترل شده و با تأكيد قرآن بر گذرا بودن زندگى و هشدار دادن نسبت به خطر حرص و آز و طمع كارى و اهميت اجتناب ورزيدن از ثروت اندوزى، از افراط در آن جلوگيرى شده است«.
(سيد احمد موثقى، اخلاق كار اسلامى)
در سيره امام على (ع)، همان گونه كه دانش و بينش و تقوا، ايمان، شجاعت، شهامت، مديريت، دادگرى، اخلاص و مدارإ؛ َ جايگاه خاصى دارند، كار و تلاش نيز از اهميت ويژه اى برخوردار است. على (ع)، كار كردن را از لوازم زهد و پرهيزكارى مى شمارد.يكى از پژوهشگران در اين مورد مى نويسد:
... در عبادت، اخلاص بسيار نشان مى داد و در كار حلال و حرام، دقتى به سرحد وسواس داشت و اگر هم گاه تهى دست نبود، باز از چيزى كه آن را تفنن و تجمل مى شمرد، اجتناب مى كرد. حشمت خلافت، او را از تسليم به حكم شرع مانع نمى شد.
(عبد الحسين زرين كوب، تاريخ ايران بعد از اسلام)
از ديدگاه امام على (ع)، كار اگر مرزها و حدود ارزش هاى انسانى و الهى را محترم بشمارد، نه تنها مباح، بلكه لازم و نوعى عبادت است. و در اين حالت است كه كارگر، محبوب خدا خواهد بود. ايشان مى فرمايد: »همانا خداوند، اهل حرفه و پيشه امانت دار را دوست دارد«.
(اخلاق كارى در سيره نبى، ص P}
ايشان در مرحله اسوه سازى از حيث كار و تلاش مى فرمايد:
اگر بخواهى، مى توانى. داوود - كه درود خدا بر او باد - دارنده نى ها و خواننده بهشتيان را ديگر الگوى خويش سازى، كسى كه با هنر دستان خويش از ليف خرما زنبيل مى بافت و از هم نشينان خود مى پرسيد: فروش اينها را كدامتان بر عهده مى گيريد؟ و آنگاه از بهاى دسترنج خويش، به خوردن قرصى نان جوين بسنده مى كرد.
(عبد المجيد معاديخواه، فرهنگ آفتاب، ج 8، ص 4204)

جنبه هاى روان شناختى كار
 

امام درباره جنبه روان شناختى كار فرموده است:
از دست دادن فرصت ها موجب قصه و افسردگى است. آنكه از كار و تلاش كوتاهى ورزد، به اندوه و غم(همان، ص 4201)
دچار مى آيد.
(نهج البلاغه، صبحى صالح، كلمات قصار، ش 118)
آن حضرت به عنوان اسوه و الگوى عملى، هيچ گاه فرصت ها را از دست نمى داد و به بهترين صورت ممكن، از اوقات عمر گران بهايش در راه رضايت الهى بهره مى گرفت. در اين باره آمده است كه هرگاه از كار جهاد فارغ مى شد و آسوده خاطر مى گشت، به آموزش مردم و قضاوت در ميان آنان مشغول مى شد. هر گاه از اين كار هم فارغ مى شد، در باغى كه داشت، سرگرم كار مى شد و در همان حال، به ياد خدا و در حال ذكر بود.
(اخلاق كارى در سيره نبى، ص 13)
بنابراين، امام على (ع) كار را جوهر ايمان مى شمرد و بر اصالت كار تأكيد فراوان داشت. ايشان كار را در جهات متفاوت در زندگى شغلى خويش به كار مى بست و در مشاغل گوناگون حضور فعال داشت.

كار فرهنگى در سيره امام على7
 

على (ع) در عرصه فرهنگى و آموزش و پرورش، عالمى توانا و معلمى ارجمند بود. در مورد گستره دانش آن حضرت آمده است:
على بن ابى طالب (ع) بسيار هوشمند و زرنگ بود و به دانش اندوزى حرصى بى پايان داشت. همواره از كودكى تا هنگام مرگ پيامبر شب و روز ملازم وى بود. او از نظر عمل و فضل در اوج كمال بشرى قرار داشت. بالضروره معلوم است كه شاگردى چنين، با اين مايه سماجت و پشتكار آن هم در محضر چنان معلمى، شاگردى خواهد بود در غايت كمال و نهايت فضل....
(علامه حلى، كشف اليقين فى فضائل امير المؤمنين، تحقيق: حسين درگاهى، صص 43 و 44)
حضرتش بارها درباره زكات علم كه همانا نشر آن است، فرموده است: »پيش از آنكه مرا از دست بدهيد، از من بپرسيد«.
(همان)
على (ع) در دوران خانه نشينى نيز همواره پشتيبان و مرجع فكرى، دينى و فرهنگى و سياسى جامعه و حكومت بود. به شهادت اسناد تاريخى، امام على (ع) هم عالمى تمام عيار بود و هم بنيان گذار برخى علوم اسلامى و هم معلمى دل سوز و دانا كه اين همه از ژرف نگرى و فضيلت والاى علمى ايشان برمى خاست.

قضاوت، پيشه پارسايان
 

يكى ديگر از شغل هايى كه امام على (ع) تصدى آن را بر عهده داشت، قضاوت بود. در اسلام، قضاوت از مشكل ترين و حساس ترين مشاغل است. صاحب اين شغل علاوه بر پارسايى بايد از دانش وسيعى برخوردار باشد. پيامبر گرامى اسلام9، قضاوت را برازنده على (ع) مى دانست و مى فرمود: »بهترين و داناترين و ماهرترين شما در امر قضاوت، على است«.
(همان، صص 5 (ع) و 58)
على (ع) با دانش و تقواى خويش، در زمان پيامبر اكرم9، خلفا و هنگام خلافت خود، به قضاوت هاى حقوقى ميان مردم مى پرداخت. شخصيت قضايى حضرت، همواره مورد توجه مردم، تاريخ نگاران و انديشمندان بوده است و در اين باره كتاب هاى زيادى نوشته شده است.
از ديگر مسئوليت هاى حضرت، رايزنى بود. او هم با ديگران به مشورت مى نشست و هم در رايزنى ها از دانش و بينش خود به ديگران كمك مى رساند. »گسترش اسلام و حفظ كيان مسلمانان، هدف بزرگ امام على (ع) بود. ازاين رو، گرچه وى خود را وصىّ منصوص پيامبر (ص) مى دانست و شايستگى و برترى او بر ديگران محرز بود، هر وقت گره اى در كار خلافت مى افتاد، با فكر نافذ و نظر بلند خود، آن را مى گشود. به اين جهت مى بينيم كه امام على (ع) در دوران خليفه دوم نيز مشاور و گره گشاى بسيارى از مشكلات سياسى، علمى و اجتماعى او بود«.
(جعفر سبحانى، فروغ ولايت، ص 283)
حضرت على (ع) در اين زمينه مى فرمود:
آن كس كه خودرأى باشد، به ورطه هلاك خواهد افتاد و آنكه با بزرگان به رايزنى پردازد، در خردورزى هاى ايشان مشاركت كرده و بهره برده است... هيچ پشتيبانى، اطمينان بخش تر از رايزنى نيست.
(فرهنگ آفتاب، ج 8، صص 4178 و 4179)

رزمندگى و فرماندهى نظامى
 

حضرت، رزمنده و فرمانده نظامى نيز بود. به گواهى تاريخ، امام على (ع) در بيشتر غزوه ها و سريه هاى زمان پيامبر اكرم (ص) نقش فعال داشت و يكى از فرماندهان و طراحان نظامى لشكر اسلام بود. هيچ گاه در جنگ ها پشت به دشمن نكرد و زره وى، پشت نداشت. در بيشتر جنگ ها به عنوان رزمنده و فرمانده اى موفق، شجاع و باهوش شركت مى كرد و در جنگ هاى اساسى چون بدر و اُحُد و خندق و خيبر و... نقش تعيين كننده داشت. در جنگ احد، با فداكارى آن حضرت، نداى »لا فتى الا على لا سيف الا ذوالفقار« جبرئيل در گوش زمان پيچيد و جاودانه شد. در جنگ خندق نيز عبادت جن و انس هم سنگ ضربت حضرت على (ع) قرار گرفت.

فعاليت هاى اقتصادى و كشاورزى
 

امام على (ع) در كنار كارهايى چون تعليم و تعلم، قضاوت و حضور در ميدان جنگ، به كارهاى اقتصادى نيز اهميت مى داد و يك كشاورز نمونه بود. در احياى زمين ها مى كوشيد و ديگران را نيز به كاشتن بذرها و درخت ها تشويق مى كرد. در روايتى آمده است مردى در نزد حضرت على (ع) يك »وَسَق« خرما ديد، پرسيد: مقصود از گردآورى اين همه هسته خرما چسيت؟ فرمود: همه آنها به اذن الهى درخت خرما خواهند شد. راوى مى گويد كه امام آن هسته ها را كاشت و نخلستانى پديد آمد و آن را وقف كرد.
(فروغ ولايت، ص 296)
همچنين در زمينه حفر قنات و استخراج آب كه در سرزمين سوزان عربستان حكم كيميا را داشت، بسيار فعال بود. هم اكنون در راه مدينه به مكه، منطقه اى به نام »ابار على« است كه آن حضرت در آنجا چاه زده بود.
امام صادق (ع) مى فرمايد:
پيامبر اكرم (ص) زمينى از انفال را در اختيار على (ع) گذاشت. او در آنجا قناتى حفر كرد كه آب همچون گردن شتر فواره مى زد. فردى به آن حضرت به جهت توفيق اين خدمت بشارت داد. حضرت فرمود اين قنات وقف زائران خانه خدا و رهگذرانى است كه از اينجا مى گذرند. كسى حق فروش آب آن را ندارد و فرزندانم هرگز آن را به ميراث نمى برند.
(همان)

كلام آخر
 

حضرت على با تشويق افراد جامعه به كار و تلاش مى فرمايد هرگز شما را به عملى دعوت نكردم مگر اينكه خود در آن كار پيش قدم بوده ام. ايشان به كارهاى رايج آن زمان مى پرداخت و با اينكه مسئوليت هاى سنگين ترى همچون حكومت جامعه اسلامى را به عهده داشت، در زمينه كشوردارى، عدالت اجتماعى، قانون گرايى، زهد و تقوا و دين دارى، سرآمد خاص و عام بود. در زمينه فعاليت هاى اقتصادى، نيز يادگارهاى ارزنده اى از خود به خاطره تاريخ به وديعه نهاده است.
اميد كه ره پويان وارسته و رهبران شايسته اى جهت پيروى از ايده ها، آرمان ها و تلاش هاى حضرتش باشيم.